احساساتم

احساساتم

در این وبلاگ من قصد دارم زیبایی های دنیا را به شما نشان دهم
احساساتم

احساساتم

در این وبلاگ من قصد دارم زیبایی های دنیا را به شما نشان دهم

بیا کمی بخندیم 03

بیا بخندیم 03



امتحانات از آنچه که در برنامه ی امتحانی میبینید به شما نزدیک ترند !


من از کارهای بد گذشته پشیمونم

و هرگز اونها رو تکرار نخواهم کرد

چرا که کارهای بد جدیدی برای انجام دادن پیدا کردم!!


شده تا به حال مدام بهتون بگن

خیلی مهربونی…

خیلی مهربونی؟؟؟

بعدش شما احساس کنید دارن میگن:

خیلی خری….

خیلی خری…


این مجریای برنامه ها آخر برنامه هاشون میگن
هفته ی دیگه همین روز و همین ساعت منتظر ما باشید

خو آخه آی کیو همین ساعت که باز آخر برنامه میرسیم!!!



تو انتشارات دانشگاه یه دختره دَر فلشش رو گم کرده بود

بعد آروم از من پرسید :

ببخشید اگه فلش در نداشته باشه ویروسی می شه؟



دقت کردین چه سیستم پیشرفته ای توی خمیردندون ها کار میذارن

که ?? درصدش توی ? – ? روز تموم میشه

ولی اون ?? درصد آخرش ? ماه طول می کشه!


به این رفیقمون میگم از اینکه نامزدت رو عزیزم خطاب می کنی چه احساسی داری؟
میگه:احــســاس گـنــاه!
مــیـگـــم:چرا؟

میگه:آخه اسمش یادم رفته … !!!


پدر: … غلط می کنی دختر!

واسا بری خونه شوهر بعد هر غلطی دلت خواست بکن!

شوهر: … غلط می کنی زن!

فک کردی اینجا خونه باباته هر غلطی دلت خواست بکنی؟!


محققان ثابت کردند که بهترین پاسخ برای %?? سوالات ،جمله‌ی “خودت چی فک می‌کنی؟” می‌باشد .


از هیچی به اندازه ی سوسک متنفر نبودم

تا تو اومدی…




بیا کمی بخندیم 02

بیا کمی بخندیم 02


هیچی مثل این مساله رو اعصاب نمیره که : با یه نفرخداحافظی کنـیـــــم، بعد هم مسیر بشیــــــم...
 
بعد کنار هم هی راه بریــــــم...
 
 بعد سرعتــــمون رو کم و زیاد کنیـــم که بیشتر از این ضایع نشیــم !
 
******
 
روز تولدم مامانم میگه :برو جارو و گردگیری کن،شب مهمونا میان.

میگم: مامان من تازه به دنیا اومدم،برم جارو کنم؟

رفته زیر پتو میگه :من هم تازه زاییدم، باید استراحت کنم !
 

******
   
ما همون نسلی هستیم که وقتی بمیریم هم باید از اون دنیا به مامانمون زنگ بزنیم بگیم رسیدیم!!

******
 نسلی هستیم که پشت نیسان و خاور خوندیم عاقبت فرار از مدرسه اما پشت هیچ لکسوز و بی ام دبلیویی ننوشته بود عاقبت چی!!!
 

******
ارسطو را گفتند: ادب از که آموختی؟
.
.
ارسطو قدری نگریست و گفت:نه!
وجدانا کجای قیافه ی من به لقمان می خوره؟!
******

تو رو خدا دیگه تکنولوژی بیشتر از این پیشرفت نکنه!
 ما نمی‌تونیم بخریم هی الکی حسرت می‌خوریم...

******

این روز ها دلم می خواد دستت رو بگیرم و... از ذهنم پرتت کنم بیرون!!
******
 
به نسل های بعدی بگویید: نسل ما نه سر پیاز بود و نه ته پیاز... نسل ما خود پیاز بود که هرکی دیدمون، گریه کرد...

******
 
ما بچه بودیم یه بازی بی خود بود به نام :«همه ساکت بودند ناگهان خری گفت»
صد برابر پلی استیشن 2 لذت داشت !
 
******

ترجیح میدم مجرد باشم و به همسر فکر کنم
تا این که همسر داشته باشم و به مجردی فک کنم...!

******

خدایا چی دیدی تو سوسک که بهش بال دادی؟
نه واقعا واسم سواله در من ندیدی، در اون دیدی اون وقت ... !!!
 

******
 
گوجه سبز به صورت : یه گاز فروخته نمی‌شود!
لطفا سئوال نفرمایید.
 حتی شما دوست عزیز ...

 

******
 
پروردگـــــــــــارا نسل هر چی خــــــــــر از دنیا منقرض کن
لکـــــــــه بعضـــیا الگــــــــــوی بهتری واسه خودشون پیدا کنن...
 

******
 
آخ آخ باز هوا داره گرم میشه
 باز اینایی که با صندل جوراب می پوشن تو خیابون دلبری می کنن
 
******
من اگر به جای نیمه ی گمشدم دنبال دایناسور می گشتم تا الان یقینا پیدا کرده بودم!
 
 

******

یارو به زنش:اگه بچه پسر بود اسم بابای من رو می ذاریم
 و اگه دختر بود اسم بابای تو رو!!
 
 

******

درد و دل یارو: یه دوست دختر نداشتیم تولدشو یادمون بره بهش بربخوره قهر کنه بزاره بره از دستش راحت شیم...!
 
 

******
  زنه سکته ناقص می کنه
شوهرش میگه: تو چرا هیچ کاری رو درست انجام نمیدی؟
 
 

******

یه سواله که خیلی وقته ذهنم رو مشغول کرده....
 چرا با این همه پیشرفت تکنولوژی نوار غزه به سی دی تبدیل نشده؟
 
******

دوست دخترم بهم پیامک داده :همه چیز بین ما تموم شده، می خوام ترکت کنم!
دو دقیقه بعد دوباره پیامک زده:ببخشید عزیزم!
شماره رو اشتباه زدم!

هنوزم هنگم!!
 

******

هیچ چیز را چشم بسته قبول نکنید !
 حتی سخنان بزرگان را...

 بزرگ مهر می گفت: سحرخیز باش تا کامروا شوی...
 دروغ می گفت...
 باور نکنید
دورو بر ما سحرخیزها
 یا کله پز شدند یا نانوا...  
 

******
 
من آخرش با یخچال ازدواج می کنم!
وقتی خوشحالی میری در یخچال رو وا می کنی!
وقتی ناراحتی میری در یخچال رو وا می کنی!
وقتی کسلی میری در یخچال رو وا می کنی!
داری با تلفن حرف میزنی میری در یخچال رو وا می کنی!
وقتی نمی دونی چته میری در یخچال رو وا می کنی!
و...
آخه موجودی با این همه سنگه صبوری پیدا می کنی؟
  اینقدر محرم؟
اینقدر با حوصله!!

بیا کمی بخندیم 01

بیا کمی بخندیم 01 ...


یه زمانی تو مدرسه با دوستمون هماهنگ می کردیم
که : تو اجازه بگیر برو بیرون منم 2 دقیقه دیگه میام!
بعد معلم عقده ای می گفت صبر کن تا دوستت بیاد بعد برو.....
من که حلالشون نمی کنم!!
* * * *
دست مخترع کولر درد نکنه
چون:اگه به ما بود الان یا می گفتیم مشیتِ خدا در اینه که هوا گرم باشه و حتما یه حکمتی هست،باید تحمل کرد و نباید تو کارِ خدا دخالت کرد!!
یا اینکه یه دعا ساخته بودیم و می گفتیم باید روزی 70 بار از روش خوند تا خنک شد...!
اگرم می خوندیم و خنک نمی شدیم،می گفتن با اخلاص نخوندی و فقط بنده های واقعی و با تقوا خنک میشن ...
* * * *

سلامتی پنگوئن که یه ذره قد داره، اما بازم لاتی راه میره ....
* * * *
یادش به خیر زمانی که راهنمایی بودیم یه دبیر داشتیم هر موقع از دست ما عصبانی می شد
می گفت: گوساله ها خجالت بکشید من جای پدرتون هستم!
* * * *
دیشب پشت چراغ قرمز یه دختره خشگل و ناز توی یه سانتافه بود ...
براش دست تکون دادم ، اونم همین کارو کرد و بوسم برام پرت کرد !
خلاصه عشق وصفا و صمیمیت ...خیلی خوشگل داشت پا می داد
.
.
فقط تنها ایرادی که داشت این بود که سنش حدودِ 4 یا 5 سال بود
* * * *

هشت صبح راه می افتم 8:30 می رسم
هفت و نیم راه میافتم 8:30 می رسم
هفت راه می افتم 8:30 می رسم
شش راه می افتم 8:30 می رسم
نصفه شب راه می افتم 8:30 می رسم
از معجزات تهران اینه هر ساعتی راه بیوفتی بیای سر کار هشت و نیم می رسی
* * * *
به منشیه میگم برو تو پروگرام فایل
میگه رایانه رو روشن کنم ؟
 ....نه ,
چند تا سوراخ پشت کیس گذاشتن , از اونجا سعی کن به یاری خدا وارد می شی

منبع


بیا کمی بخندیم 00

بیا کمی بخندیم 00
 

طبق آخرین یافته ها یه بیماری تو آدم ها وجود داره که هر وقت عینکی را روی میز یا روی چشم کسی یا هر جای دیگه که باشه ببینن زود به چشم می زنن و امتحانش می کنن!
******

انکار نکنید همتون حداقل یه بار تو بچگی در یخچال رو آروم می بستین،از لای درش به زور نیگا می کردین ببینین کی چراغش خاموش می شه!
******

بزرگترین اشتباه زندگیم این بود که به بابام پیشنهاد دادم مواقع بیکاری بیاد با رایانم مین روب بازی کنه.
بزرگتر از اون این بود به مامانم رایانه یاد دادم، فجیع تر از اون یاد دادن اینترنت به مامانم بود.
اما رنج آورترین اشتباهم این بود که به مامانم گفتم نحوه پخت غذا رو برای روزای مجردی ام بهم یاد بده.
حالا من غذا درست می کنم...
مامانم تو اینترنت می چرخه
بابام هم کماکان داره با رایانه مین روب بازی می کنه.
خواستم بگم براتون تجربه بشه...
اشتباهی که من کردم شما نکنید!

******

رییس چیست!؟
فردی که وقتی شما دیر به سر کار می روید خیلی زود می آید
و زمانی که شما زود به اداره می روید یا دیر می آ ید و یا مرخصی است...!
******

عاشق اون لحظه ام که استاد جک میگه و هیچکس نمی خنده...

******

فالگیر: خانوم فردا شوهرتون می میره!
خانوم: خودم می دونم اینو فقط بگو گیر پلیس می افتم یا نه؟
******

معنی چراغ زرد راهنما در دنیا: از سرعت خود بکاهید و آماده توقف شوید!
******

معنی چراغ زرد راهنما در ایران: بدو گاز بده تا قرمز نشده رد بشیم!

******

طرف توی کوه داشته قدم می زده.
یه زمرد پیدا کرده به وزن یازده و نیم کیلوگرم!
بعدش من یه بیست و پنج تومنی توی خیابون دیدم، خم شدم بردارم.
شلوارم پاره شد.
******

بابا!
تو رو خدا این ناف رو یه جور قیچی کنید که بعدش گود نشه همش آشغال بره توش!
با تشکر از جراحان محترم.
******

من هر روز، از خونه که بیرون می زنم رو یه کاغذ می نویسم:
امروز قراره بمیرم
که اگه احیانا مردم،

بگن یارو چقدر خفن بوده، می دونسته...!
******

دقت کردین اگه انگشتت با تبر قطع شه، دردش کمتره تا اینکه با کاغذ بریده بشه!
******

ما به یکی گفتیم خدا به زمین گرم بزنتت،
نام برده الان روی شن های سواحل جزایر قناری داره آفتاب می گیره،
فکر کنم سوءتفاهم شده به خدا!
******
یه پشه مشاهده کردم تو اتاق.
رفتم یه دماسنج آوردم
نشستم جلوش نشونش دادم
و باهاش منطقی بحث کردم که هنوز سرده هوا.
اونم قبول کرد و رفت!
******

یکی از دوراهی های زندگی وقتی است که نمی دانید، در شیشه ای مقابل تان را باید «بکشید» یا «فشار دهید»!



منبع

ماجرای دختر ترشیده

ماجرای دختر ترشیده


دختر ترشیده ای تا صبح خفت / صبح خوابش را به مادر باز گفت
خواب دیدم خانه نورانی شده /کوچه سرتاسر چراغانی شده
شربت و شیرینی و گل داشتیم / زیر ابروهای خود برداشتیم
سفره عقد و نبات و خنچه بود/ صورتم خوشگل تر از یک غنچه بود
در لباسی توری و گلدار و ناز/ آستین پُرچین و گردن بازٍ باز...
مادرش زد بر سر او تند گفت: / ول کن این الفاظ نامربوط و مفت!
وصف اندام و سر و وضعت نگو / نیست این جا جای هر راز مگو!
جای طنز و شوخی است این جا عزیز! / آبروی شعر طنزش را نریز!
الغرض! آخر چه شد؟ این را بگو / ول کن این وصف تمام و مو به مو!
دخترک وا رفت اما جا نزد / گفت:  آره! خب قافیه نیومد چی کار کنم؟!
در کنارم یک جوان قد بلند! / خوش قیافه! زلف ها مثل کمند!
البته از من که خوشگل تر نبود! / با کت و شلوار طوسی کبود
دست در دستان هم توی اتاق / از شرار عشق هر دو داغ داغ(!)
(مادرش یک بار دیگر اخم کرد / دخترک فهمید و رویش گشت زرد)
الغرض من یافتم یک شوهری / جفت خوبی؟ هم نفس؟ یک همسری
گفت مادر: دختر زیبای من! / ای سی و شش سال تو همپای من!
آن چه دیدی خواب خوش بود و پرید / کاش می شد شوهر از دکان خرید!
کم شده شوهر در این دنیای پست / دختر ترشیده اما هست! هست
مثل تو صدها هزاران دختر است / چشمشان از صبح تا شب بر در است
آه! اما نیست یک اسب سفید / شاهزاده؟ کو؟ کجا؟ اصلاْ که دید؟!
صبر کن شاید بیاید؟ غم  مخور / لااقل هر ساعت و هر دم مخور!

چو هرگز نیابی نشان زشوی/زگهواره تا گور دانش بجوی  

منبع

گاو همسایه غازه!!!

گاو همسایه غازه!!!

     
آقاهه میره سربازی،...
دور کلاش قرمزی،...
آچین و واچین....
با صدای چی؟...
با صدای مرغ.....
یه مرغ دارم روزی 2 تا تخم میکنه،...
چرا 2 تا؟...
چون دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده....
شاید پشت کوه انداختی؟...
نه خیر ،...
زنجیر منو بافتی،...
بله...
بابا اومده،...
با کی اومده؟...
اون کیه باهاش؟...
چی چی آورده؟...
نخود و کیشمیش،...
با صدای چی؟...
با صدای گاو،...
گاو همسایه غازه!!!؟
بَعله!...
همیشه گاو همسایه غازه!!!