قضاوت سریع
جایی که زنها باید به شوهرانشون اعتماد کنند
زنه دیر وقت به خونه رسید آهسته کلید رو انداخت و درو باز کرد و یکسر به اتاق خواب سر زد!
ناگهان بجای یک جفت پا دو جفت پا داخل رختخواب دید
بلافاصله رفت و چوب گلف شوهرش رو برداشت و تا جایی که می خوردند آن دو را با چوب گلف زد و خونین و مالی کرد.
بعد با حرص بطرف آشپزخانه رفت تا ابی بخورد با کمال تعجب شوهرش را دید که در آشپزخانه نشسته است.
شوهرش گفت سلام عزیزم!
پدر و مادرت سر شب از شهرشون به دیدن ما اومده بودند چون خسته بودند به آنها اجازه دادم تو رختخواب ما استراحت کنند
راستی بهشون سلام کردی؟
منبع