دیوانه در تیمارستان
فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند.
یک روز همین طور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت.
هوشنگ فوراً به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید.
وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند.
هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم.
خبر خوب
این است که مى توانى از آسایشگاه بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست.
و اما خبر بد…
این که بیمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از این که از استخر بیرون آمد خود را با کمر بند حوله حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شدیم او مرده بود.
هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت: او خودش را دار نزد.
من آویزونش کردم تا خشک بشه…
حالا من کى مى تونم برم خونهمون ؟
بیا بخندیم 03
امتحانات از آنچه که در برنامه ی امتحانی میبینید به شما نزدیک ترند !
من از کارهای بد گذشته پشیمونم
و هرگز اونها رو تکرار نخواهم کرد
چرا که کارهای بد جدیدی برای انجام دادن پیدا کردم!!
شده تا به حال مدام بهتون بگن
خیلی مهربونی…
خیلی مهربونی؟؟؟
بعدش شما احساس کنید دارن میگن:
خیلی خری….
خیلی خری…
این مجریای برنامه ها آخر برنامه هاشون میگن
هفته ی دیگه همین روز و همین ساعت منتظر ما باشید
خو آخه آی کیو همین ساعت که باز آخر برنامه میرسیم!!!
تو انتشارات دانشگاه یه دختره دَر فلشش رو گم کرده بود
بعد آروم از من پرسید :
ببخشید اگه فلش در نداشته باشه ویروسی می شه؟
دقت کردین چه سیستم پیشرفته ای توی خمیردندون ها کار میذارن
که ?? درصدش توی ? – ? روز تموم میشه
ولی اون ?? درصد آخرش ? ماه طول می کشه!
به این رفیقمون میگم از اینکه نامزدت رو عزیزم خطاب می کنی چه احساسی داری؟
میگه:احــســاس گـنــاه!
مــیـگـــم:چرا؟
میگه:آخه اسمش یادم رفته … !!!
پدر: … غلط می کنی دختر!
واسا بری خونه شوهر بعد هر غلطی دلت خواست بکن!
شوهر: … غلط می کنی زن!
فک کردی اینجا خونه باباته هر غلطی دلت خواست بکنی؟!
محققان ثابت کردند که بهترین پاسخ برای %?? سوالات ،جملهی “خودت چی فک میکنی؟” میباشد .
از هیچی به اندازه ی سوسک متنفر نبودم
تا تو اومدی…