احساساتم

احساساتم

در این وبلاگ من قصد دارم زیبایی های دنیا را به شما نشان دهم
احساساتم

احساساتم

در این وبلاگ من قصد دارم زیبایی های دنیا را به شما نشان دهم

ازدواج‌های جالب در ایران

ازدواج‌های جالب در ایران


برگزاری مراسم ازدواج کم‌ هزینه و متفاوت که در عین حال حرمت ازدواج را نگه دارد برای بسیاری از عروس و دامادها جذاب تر از مراسم پرهزینه و با شکوه در بهترین هتلهای ایران با مهریه‌هایی به‌ اندازه ارتفاع قله اورست است.
مراسم عروسی جذاب فقط جشن گرفتن داخل سالن و رفتن به آتلیه و گل زدن ماشینهای مدل بالا و اجاره‌ای نیست.
برخی از افراد حتی ماشین عروسشان را وانت و نیسانی انتخاب می‌کنند که سالها با آن کار کرده و با ابتکار عمل این خودرو را به گونه‌ای تزئین می‌کنند که با دیگران متفاوت باشد و وقتی در خیابان حرکت می‌کنند نگاهها به سمت شان خیره شود.
شاید هم برخی با این کار قصد دارند تا معنای شاد بودن بدون تجملات و ساده انگاشتن مراسم را در عین جذابیت به دیگران یاد دهند.

یکی از این ابتکارهای جالب تزئین ماشین عروس با میوه توسط زوجی بود که پس از عکس گرفتن و گردش با ماشین در خیابان، از میوه‌های آن برای پذیرایی مهمانان شان استفاده کردند.
برخی عروس و دامادها نیز تنها به متفاوت بودن ماشین عروس اکتفا نمی‌کنند بلکه در انتخاب مکان برگزاری مراسم ازدواج و یا مدل لباس عروس و داماد نیز دست به تجربه‌های تازه می‌زنند.
مانند زوج کوهنوردی که مراسم ازدواجشان را در قله دماوند و یا در دامنه کوه دنا برگزار کردند و از اقوام خود خواستند تا در این مراسم شرکت کنند.




1 _  برگزاری مراسم ازدواج در قله سبلان

به تازگی نیز یک زوج کوهنورد جشن ازدواج خود را در قله $$12 متری سبلان با پهن کردن سفره عقد در کنار دریاچه قله سبلان و دعوت از دیگر کوهنوردان در شهرستان مشکین‌شهر برگزار کردند.
مسلم نجفی و مریم فکری از اهالی شهرهای اردبیل و مشهد و هر دو از کوهنوردان و سنگ‌نوردان حرفه‌ای هستند.

اما برخی از زوج‌ها نیز ترجیح می‌دهند که مراسم ازدواج خود را در یک مکان مقدس برگزار کنند.
مکانی از جمله حرم حضرت امام رضا(ع) و حضرت معصومه (س).

تا کنون افراد زیادی مبادرت به برگزاری مراسم عقد در مکان‌های متبرکه و یا حتی حیاط دانشگاه کرده‌اند اما در جریان برگزاری مراسم حج تمتع امسال نیز یک زوج جوان در مسجد الحرام به عقد و نکاح یکدیگر در آمدند.
مراسم ازدواج دو قلوها و یا بیماران سرطانی نیز از انواع مختلف مراسم‌های جالب ازدواج است که به صورت گروهی برگزار می‌شود.


2 _ برگزاری مراسم ازدواج در حیاط دانشگاه

برخی از مردم برای برگزاری مراسم ازدواج خود تمایل دارند هر طور هست مراسم متفاوتی را برگزار کنند.
به همین دلیل از ماشین عروس گرانقیمت گرفته تا لباس عروس و مکان ازدواج به دنبال انتخاب‌های خاص هستند تا این تفاوت در ذهن شرکت کنندگان در مراسم به یادگار بماند.
هزینه ازدواج این افراد معمولا بسیار زیاد است و گاهی تنهاچند میلیارد تومان خرج یک شب میهمانی در بهترین هتلهای ایران با گرانترین وسایل پذیرایی می‌کنند تا در نظر دیگران متفاوت باشند.

برخی زوجین شخصیت نمایشی دارند
یک روانشناس معتقد است برخی از زوجین که می‌خواهند مراسم ازدواجشان با شکوه و پرهزینه برگزار کنند معمولا شخصیت نمایشی دارند یعنی دوست دارند در معرض نگاه دیگران قرار گیرند و یا مورد تایید دیگران واقع شوند چون تنها در این صورت احساس رضایت می‌کنند و اعتماد به نفس دارند ولی اگر این اتفاق نیفتد از لحاظ شخصیتی احساس ضعف می‌کنند.



طاهره کرمانی رنجبر، روانشناس گفت: برگزاری مراسم عروسی غیر متعارف، از درجه اهمیت کمتری برخوردار است و مهمتر از آن هماهنگی و شرایط زندگی دو طرف است.
این روانشناس گفت: گاهی اوقات مراسم عروسی زوجهای جوان با ابتکار خاصی برگزار می‌شود که نشان دهنده شور و شوق آنهاست مانند اینکه ماشینی را با پر مرغ تزئین می‌کنند!
این روانشناس معتقد است که انسانها در پروسه‌های آشنایی عجیبی قرار می‌گیرند که در اغلب اوقات این نوع آشنایی منجر به خوشبخت شدن آنها نمی شود.
به عنوان مثال به صورت اینترنتی با یکدیگر آشنا شده و ازدواج می‌کنند و یا یک نفر در یک کشور و دیگری در کشور دیگر است مراسم ازدواج شان را برگزار می‌کنند اما برخی دیگر هم با اینکه فاصله زیادی از یکدیگر دارند اما یک دفعه تصمیم می‌گیرند و ازدواج کنند درحالی که شاید خیلی وقت باشد که یکدیگر را ندیده‌اند.
برخی دیگر کسی را برای ازدواج انتخاب می‌کنند که سن و سال و یا میزان تحصیلاتش با او بسیار متفاوت و قابل ملاحظه است.

برخی از تفاوت‌ها تا محدوده‌ای جذابیت دارد اما در بعضی از مواقع زوجین نمی توانند با این تفاوت‌ها کنار بیایند و زیر یک سقف زندگی کنند اما اینکه چرا درگیر چنین پروسه‌ای شده‌اند موضوعی غیر طبیعی است که باید قبل از ازدواج درباره آن بررسی و تحقیق می‌شد.

فاصله میان خواستگاری تا ازدواج جوان یاسوجی؛ فقط چهار روز!

در این میان آگاهی از چرایی ازدواج مهمترین مسئله‌ای است که جوانان باید به آن بپردازند.
به عنوان مثال فرشید کرمی، جوان سی ساله یاسوجی یک سال و نیم پیش ظهر روز پنجشنبه به خواستگاری دختری می‌رود که تا به حال تنها تعریف نجابت او را شنیده بود اما از آنجا که همه چیز برای برگزاری یک مراسم کاملا سنتی ازدواج در یاسوج فراهم بود، چهار روز بعد مراسم عقد و عروسی شان را برگزار می‌کند.
او اکنون یک پسر هشت ماهه به نام کیان مهر دارد.
کرمی نجابت و تربیت خانوادگی را مهمترین ویژگی خانواده فیروزه(همسرش) می‌داند و می‌گوید: تربیت خانوادگی و تحقیقاتمان درباره یکدیگر به شناخت مان نسبت به یکدیگر بسیار کمک کرد.

در هر حال روانشناسان و جامعه شناسان همگی بر این باورند که برگزاری مراسم پرهزینه خوشبختی و برگزاری مراسم کم هزینه بد بختی به همراه ندارد بلکه مهم آن است که دختر و پسر تفاوت‌های ناهنجاری با یکدیگر نداشته باشند.

منبع اول
منبع دوم

منبع سوم



دیوانه در تیمارستان

دیوانه در تیمارستان



فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند.

یک روز همین طور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت.

هوشنگ فوراً به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید.

وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند.

هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم.

خبر خوب

این است که مى توانى از آسایشگاه بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست.

و اما خبر بد…

این که بیمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از این که از استخر بیرون آمد خود را با کمر بند حوله حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شدیم او مرده بود.

هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت: او خودش را دار نزد.

من آویزونش کردم تا خشک بشه… 

حالا من کى مى تونم برم خونه‌مون ؟

بیا کمی بخندیم 03

بیا بخندیم 03



امتحانات از آنچه که در برنامه ی امتحانی میبینید به شما نزدیک ترند !


من از کارهای بد گذشته پشیمونم

و هرگز اونها رو تکرار نخواهم کرد

چرا که کارهای بد جدیدی برای انجام دادن پیدا کردم!!


شده تا به حال مدام بهتون بگن

خیلی مهربونی…

خیلی مهربونی؟؟؟

بعدش شما احساس کنید دارن میگن:

خیلی خری….

خیلی خری…


این مجریای برنامه ها آخر برنامه هاشون میگن
هفته ی دیگه همین روز و همین ساعت منتظر ما باشید

خو آخه آی کیو همین ساعت که باز آخر برنامه میرسیم!!!



تو انتشارات دانشگاه یه دختره دَر فلشش رو گم کرده بود

بعد آروم از من پرسید :

ببخشید اگه فلش در نداشته باشه ویروسی می شه؟



دقت کردین چه سیستم پیشرفته ای توی خمیردندون ها کار میذارن

که ?? درصدش توی ? – ? روز تموم میشه

ولی اون ?? درصد آخرش ? ماه طول می کشه!


به این رفیقمون میگم از اینکه نامزدت رو عزیزم خطاب می کنی چه احساسی داری؟
میگه:احــســاس گـنــاه!
مــیـگـــم:چرا؟

میگه:آخه اسمش یادم رفته … !!!


پدر: … غلط می کنی دختر!

واسا بری خونه شوهر بعد هر غلطی دلت خواست بکن!

شوهر: … غلط می کنی زن!

فک کردی اینجا خونه باباته هر غلطی دلت خواست بکنی؟!


محققان ثابت کردند که بهترین پاسخ برای %?? سوالات ،جمله‌ی “خودت چی فک می‌کنی؟” می‌باشد .


از هیچی به اندازه ی سوسک متنفر نبودم

تا تو اومدی…




بیا کمی بخندیم 02

بیا کمی بخندیم 02


هیچی مثل این مساله رو اعصاب نمیره که : با یه نفرخداحافظی کنـیـــــم، بعد هم مسیر بشیــــــم...
 
بعد کنار هم هی راه بریــــــم...
 
 بعد سرعتــــمون رو کم و زیاد کنیـــم که بیشتر از این ضایع نشیــم !
 
******
 
روز تولدم مامانم میگه :برو جارو و گردگیری کن،شب مهمونا میان.

میگم: مامان من تازه به دنیا اومدم،برم جارو کنم؟

رفته زیر پتو میگه :من هم تازه زاییدم، باید استراحت کنم !
 

******
   
ما همون نسلی هستیم که وقتی بمیریم هم باید از اون دنیا به مامانمون زنگ بزنیم بگیم رسیدیم!!

******
 نسلی هستیم که پشت نیسان و خاور خوندیم عاقبت فرار از مدرسه اما پشت هیچ لکسوز و بی ام دبلیویی ننوشته بود عاقبت چی!!!
 

******
ارسطو را گفتند: ادب از که آموختی؟
.
.
ارسطو قدری نگریست و گفت:نه!
وجدانا کجای قیافه ی من به لقمان می خوره؟!
******

تو رو خدا دیگه تکنولوژی بیشتر از این پیشرفت نکنه!
 ما نمی‌تونیم بخریم هی الکی حسرت می‌خوریم...

******

این روز ها دلم می خواد دستت رو بگیرم و... از ذهنم پرتت کنم بیرون!!
******
 
به نسل های بعدی بگویید: نسل ما نه سر پیاز بود و نه ته پیاز... نسل ما خود پیاز بود که هرکی دیدمون، گریه کرد...

******
 
ما بچه بودیم یه بازی بی خود بود به نام :«همه ساکت بودند ناگهان خری گفت»
صد برابر پلی استیشن 2 لذت داشت !
 
******

ترجیح میدم مجرد باشم و به همسر فکر کنم
تا این که همسر داشته باشم و به مجردی فک کنم...!

******

خدایا چی دیدی تو سوسک که بهش بال دادی؟
نه واقعا واسم سواله در من ندیدی، در اون دیدی اون وقت ... !!!
 

******
 
گوجه سبز به صورت : یه گاز فروخته نمی‌شود!
لطفا سئوال نفرمایید.
 حتی شما دوست عزیز ...

 

******
 
پروردگـــــــــــارا نسل هر چی خــــــــــر از دنیا منقرض کن
لکـــــــــه بعضـــیا الگــــــــــوی بهتری واسه خودشون پیدا کنن...
 

******
 
آخ آخ باز هوا داره گرم میشه
 باز اینایی که با صندل جوراب می پوشن تو خیابون دلبری می کنن
 
******
من اگر به جای نیمه ی گمشدم دنبال دایناسور می گشتم تا الان یقینا پیدا کرده بودم!
 
 

******

یارو به زنش:اگه بچه پسر بود اسم بابای من رو می ذاریم
 و اگه دختر بود اسم بابای تو رو!!
 
 

******

درد و دل یارو: یه دوست دختر نداشتیم تولدشو یادمون بره بهش بربخوره قهر کنه بزاره بره از دستش راحت شیم...!
 
 

******
  زنه سکته ناقص می کنه
شوهرش میگه: تو چرا هیچ کاری رو درست انجام نمیدی؟
 
 

******

یه سواله که خیلی وقته ذهنم رو مشغول کرده....
 چرا با این همه پیشرفت تکنولوژی نوار غزه به سی دی تبدیل نشده؟
 
******

دوست دخترم بهم پیامک داده :همه چیز بین ما تموم شده، می خوام ترکت کنم!
دو دقیقه بعد دوباره پیامک زده:ببخشید عزیزم!
شماره رو اشتباه زدم!

هنوزم هنگم!!
 

******

هیچ چیز را چشم بسته قبول نکنید !
 حتی سخنان بزرگان را...

 بزرگ مهر می گفت: سحرخیز باش تا کامروا شوی...
 دروغ می گفت...
 باور نکنید
دورو بر ما سحرخیزها
 یا کله پز شدند یا نانوا...  
 

******
 
من آخرش با یخچال ازدواج می کنم!
وقتی خوشحالی میری در یخچال رو وا می کنی!
وقتی ناراحتی میری در یخچال رو وا می کنی!
وقتی کسلی میری در یخچال رو وا می کنی!
داری با تلفن حرف میزنی میری در یخچال رو وا می کنی!
وقتی نمی دونی چته میری در یخچال رو وا می کنی!
و...
آخه موجودی با این همه سنگه صبوری پیدا می کنی؟
  اینقدر محرم؟
اینقدر با حوصله!!

بیا کمی بخندیم 01

بیا کمی بخندیم 01 ...


یه زمانی تو مدرسه با دوستمون هماهنگ می کردیم
که : تو اجازه بگیر برو بیرون منم 2 دقیقه دیگه میام!
بعد معلم عقده ای می گفت صبر کن تا دوستت بیاد بعد برو.....
من که حلالشون نمی کنم!!
* * * *
دست مخترع کولر درد نکنه
چون:اگه به ما بود الان یا می گفتیم مشیتِ خدا در اینه که هوا گرم باشه و حتما یه حکمتی هست،باید تحمل کرد و نباید تو کارِ خدا دخالت کرد!!
یا اینکه یه دعا ساخته بودیم و می گفتیم باید روزی 70 بار از روش خوند تا خنک شد...!
اگرم می خوندیم و خنک نمی شدیم،می گفتن با اخلاص نخوندی و فقط بنده های واقعی و با تقوا خنک میشن ...
* * * *

سلامتی پنگوئن که یه ذره قد داره، اما بازم لاتی راه میره ....
* * * *
یادش به خیر زمانی که راهنمایی بودیم یه دبیر داشتیم هر موقع از دست ما عصبانی می شد
می گفت: گوساله ها خجالت بکشید من جای پدرتون هستم!
* * * *
دیشب پشت چراغ قرمز یه دختره خشگل و ناز توی یه سانتافه بود ...
براش دست تکون دادم ، اونم همین کارو کرد و بوسم برام پرت کرد !
خلاصه عشق وصفا و صمیمیت ...خیلی خوشگل داشت پا می داد
.
.
فقط تنها ایرادی که داشت این بود که سنش حدودِ 4 یا 5 سال بود
* * * *

هشت صبح راه می افتم 8:30 می رسم
هفت و نیم راه میافتم 8:30 می رسم
هفت راه می افتم 8:30 می رسم
شش راه می افتم 8:30 می رسم
نصفه شب راه می افتم 8:30 می رسم
از معجزات تهران اینه هر ساعتی راه بیوفتی بیای سر کار هشت و نیم می رسی
* * * *
به منشیه میگم برو تو پروگرام فایل
میگه رایانه رو روشن کنم ؟
 ....نه ,
چند تا سوراخ پشت کیس گذاشتن , از اونجا سعی کن به یاری خدا وارد می شی

منبع


بیا کمی بخندیم 00

بیا کمی بخندیم 00
 

طبق آخرین یافته ها یه بیماری تو آدم ها وجود داره که هر وقت عینکی را روی میز یا روی چشم کسی یا هر جای دیگه که باشه ببینن زود به چشم می زنن و امتحانش می کنن!
******

انکار نکنید همتون حداقل یه بار تو بچگی در یخچال رو آروم می بستین،از لای درش به زور نیگا می کردین ببینین کی چراغش خاموش می شه!
******

بزرگترین اشتباه زندگیم این بود که به بابام پیشنهاد دادم مواقع بیکاری بیاد با رایانم مین روب بازی کنه.
بزرگتر از اون این بود به مامانم رایانه یاد دادم، فجیع تر از اون یاد دادن اینترنت به مامانم بود.
اما رنج آورترین اشتباهم این بود که به مامانم گفتم نحوه پخت غذا رو برای روزای مجردی ام بهم یاد بده.
حالا من غذا درست می کنم...
مامانم تو اینترنت می چرخه
بابام هم کماکان داره با رایانه مین روب بازی می کنه.
خواستم بگم براتون تجربه بشه...
اشتباهی که من کردم شما نکنید!

******

رییس چیست!؟
فردی که وقتی شما دیر به سر کار می روید خیلی زود می آید
و زمانی که شما زود به اداره می روید یا دیر می آ ید و یا مرخصی است...!
******

عاشق اون لحظه ام که استاد جک میگه و هیچکس نمی خنده...

******

فالگیر: خانوم فردا شوهرتون می میره!
خانوم: خودم می دونم اینو فقط بگو گیر پلیس می افتم یا نه؟
******

معنی چراغ زرد راهنما در دنیا: از سرعت خود بکاهید و آماده توقف شوید!
******

معنی چراغ زرد راهنما در ایران: بدو گاز بده تا قرمز نشده رد بشیم!

******

طرف توی کوه داشته قدم می زده.
یه زمرد پیدا کرده به وزن یازده و نیم کیلوگرم!
بعدش من یه بیست و پنج تومنی توی خیابون دیدم، خم شدم بردارم.
شلوارم پاره شد.
******

بابا!
تو رو خدا این ناف رو یه جور قیچی کنید که بعدش گود نشه همش آشغال بره توش!
با تشکر از جراحان محترم.
******

من هر روز، از خونه که بیرون می زنم رو یه کاغذ می نویسم:
امروز قراره بمیرم
که اگه احیانا مردم،

بگن یارو چقدر خفن بوده، می دونسته...!
******

دقت کردین اگه انگشتت با تبر قطع شه، دردش کمتره تا اینکه با کاغذ بریده بشه!
******

ما به یکی گفتیم خدا به زمین گرم بزنتت،
نام برده الان روی شن های سواحل جزایر قناری داره آفتاب می گیره،
فکر کنم سوءتفاهم شده به خدا!
******
یه پشه مشاهده کردم تو اتاق.
رفتم یه دماسنج آوردم
نشستم جلوش نشونش دادم
و باهاش منطقی بحث کردم که هنوز سرده هوا.
اونم قبول کرد و رفت!
******

یکی از دوراهی های زندگی وقتی است که نمی دانید، در شیشه ای مقابل تان را باید «بکشید» یا «فشار دهید»!



منبع