احساساتم

احساساتم

در این وبلاگ من قصد دارم زیبایی های دنیا را به شما نشان دهم
احساساتم

احساساتم

در این وبلاگ من قصد دارم زیبایی های دنیا را به شما نشان دهم

آیا می دانید؟ 00

دانستنی های بسیار بسیار جالب




آیا میدانید : شن خیس از شن خشک سبک تر است.


آیا میدانید : حرف سی هیچ وقت در املای اعداد انگلیسی بکار نمی رود.

آیا میدانید : بهترین زمان خواب از ساعت ?? شب تا طلوع خورشید است.

آیا میدانید : عقاب معمولاً هنگام پرواز، مستقیم به خورشید می نگرد.

آیا میدانید : کهکشان راه شیری تقریبا صد میلیارد ستاره دارد.

آیا میدانید : ?? درصد گیاهان در اقیانوس ها رشد می کند.

آیا میدانید : به اعدادی که بیش از نه رقم دارند، اعداد نجومی گویند.

آیا میدانید : نور خورشید تا عمق ??? متری آب دریا نفوذ می کند.

آیا میدانید : کوه های آلپ در سال حدود یک سانتیمتر بلند می شوند.

آیا میدانید : اگر زنی به کوررنگی مبتلا باشد، فرزندان پسر او کوررنگ می شوند.

آیا میدانید : پرواز با کایت یک ورزش حرفه ای در تایلند است.

آیا میدانید : ایران برای اولین بار در جهان از ضایعات نخل خرما چوب مصنوعی می سازد.

آیا میدانید : ایران دومین تولیدکننده? انجیر جهان است.

آیا میدانید : زرافه میتواند با زبانش گوشهایش را تمیز کند .

آیا میدانید : که خرس قطبی هنگامی که روی دو پا می ایستد حدود سه متر است .

آیا میدانید : یک میلیون سیاره به اندازه زمین در خورشید جای می گیرد.

آیا میدانید : بلندی شترمرغ به دو متر و نیم و وزنش به ?? کیلو میرسد .

آیا میدانید : اگر تمام رگهای خونی را در یک خط بگذاریم تقریبا ????? کیلومتر میشود .

آیا میدانید : قلب میگوها در سر آنها قرار دارد .

آیا میدانید : که کانگوروها قادرند ? متر به سمت بالا و ? متر به سمت جلو بپرند .

آیا میدانید : که هر هکتار جنگل قادر است بیش از پنج تن گوگرد و غبار هوا را جذب کند.

آیا میدانید : آقایان روزانه ?? تار مو وخانم ها ?? تا موی خود را از دست می دهند.

آیا میدانید : اسبها در مقابل گاز اشک آور مصون اند .

آیا میدانید : نعناع سسکه و تنگی نفس را شفا میدهد .

آیا میدانید : جرم زمین هشتاد و یک برابر ماه است.

آیا میدانید : نور میتواند در یک ثانیه ?.? دور دور زمین بچرخد .

آیا می دانستید : پرهزینه ترین شوخی دنیا توسط یک پلیس در سال????م، در شهر «راکی» انجام شده است.
او ناگهان خبر فعال شدن آتشفشان «پیکسویک» در نزدیکی شهر را به اطلاع مردم رساند
و به علت فرار مردم حدود ??میلیون دلار جریمه شد.

تسـت روانشناســی 00

یک تسـت روانشناســی جالـب


به 6 سوال زیر به دقت فکر کنید و جواب های خود را روی یک صفحه کاغذ بنویسید.

آنچه را که به طور طبیعی به ذهنتان می رسد یادداشت کنید.

زمان لازم برای آن که خودتان را واقعاً در موقعیت های گفته شده احساس کنید، در نظر بگیرید.


1 _ خود را در یک کشتی تصوّر کنید که در حال غرق شدن است.

شما خود را به آب می‌اندازید و با شناکردن خود را به یک قایق نجات می‌رسانید و از آن بالا می‌روید.

چند نفر دیگر را در آن قایق نجات همراه خود می‌بینید؟


2 _ خود را به ساحل می‌رسانید و بیابان وسیعی را در مقابل خود می‌بینید.

چند وسیله شخصی و مقداری خوراکی بر می‌دارید و در جستجوی نجات، راه بیابان را در پیش می‌گیرید.

چند جفت کفش برمی‌دارید؟


3 _ پس از یک راه‌پیمایی طولانی و سخت، از یک تپه شنی بالا می‌روید و با خوشحالی شهری را در دوردست می‌بینید.

همچنین متوجه می‌شوید که در فاصله‌ای نه چندان دور در سمت راست شما واحه‌ای وجود دارد.

آیا ابتدا به آنجا می‌روید و برای مدتی کوتاه، یا هر چقدر که می‌خواهید استراحت می‌کنید و یا آن که آن را نادیده گرفته به راهتان به سوی شهر ادامه می‌دهید؟


4 _ پس از ورود به شهر، قصری توجه شما را به خود جلب می‌کند و تصمیم می‌گیرید که وارد آن شوید.

پس از عبور از دروازه‌ها، خود را در یک راهروی طولانی می‌یابید که به اتاق پادشاه منتهی می‌شود.

وارد اتاق می‌شوید و شاه و ملکه را می‌بینید که در کنار هم به تخت نشسته‌اند.

شاه و ملکه چه شکلی هستند؟

و چه ویژگیها و خصوصیاتی را برایتان مجسم می‌کنند؟


5 _ از آن اتاق خارج می‌شوید و از یک پلکان مارپیچی پایین می‌روید.

تاریک و سایه‌دار است، با مشعل‌هایی بر روی دیوار که به طور نوبتی روشن و خاموش می‌شوند.

همین طور که پائین می‌روید، ناگهان یک زن (اگر شما مرد هستید) و یا یک شوالیه (اگر شما زن هستید) از کنارتان عبور می‌کند.

شما فقط برای یک لحظه صورتش را می‌بینید و این تصویر، یک نفر که می‌شناسید را به یادتان می‌آورد.

او چه کسی است؟


6 _ پلّه‌ها شما را به اتاق پذیرایی می‌رساند و شما میز بسیار بزرگی با یک گیلاس پایه‌دار در وسط آن می‌بینید.

به گیلاس نگاه کنید.

چقدر آن پر از مایعات است؟



جواب های خود را مرور کنید و برای دیدن نتیجه آزمایش ادامه را بخوانید ...




1 _ تعداد دوستان واقعی که دارید.

2 _ تعداد عشقهای واقعی که قبل از ازدواج خواهید داشت .

3 _ اصول اخلاقی شما در کار.

4 _ آنچه تصوّر کرده‌اید آن چیزی است که به نظر شما یک زوج ایده‌آل باید آن گونه باشند.

5 _ این همان شخصی است که تا پایان عمر، ذهنتان درگیر اوست .

6 _ میزان پر بودن گیلاس، نشانگر این است که شما در یک رابطه دوستی چقدر از خودتان مایه می‌گذارید.


دانستنی های بسیار بسیار جالب

دانستنی های بسیار بسیار جالب



آیا میدانید : شن خیس از شن خشک سبک تر است.


آیا میدانید : حرف سی هیچ وقت در املای اعداد انگلیسی بکار نمی رود.

آیا میدانید : بهترین زمان خواب از ساعت 10 شب تا طلوع خورشید است.

آیا میدانید : عقاب معمولاً هنگام پرواز، مستقیم به خورشید می نگرد.

آیا میدانید : کهکشان راه شیری تقریبا صد میلیارد ستاره دارد.

آیا میدانید : 20 درصد گیاهان در اقیانوس ها رشد می کند.

آیا میدانید : به اعدادی که بیش از نه رقم دارند، اعداد نجومی گویند.

آیا میدانید : نور خورشید تا عمق 100 متری آب دریا نفوذ می کند.

آیا میدانید : کوه های آلپ در سال حدود یک سانتیمتر بلند می شوند.

آیا میدانید : اگر زنی به کوررنگی مبتلا باشد، فرزندان پسر او کوررنگ می شوند.

آیا میدانید : پرواز با کایت یک ورزش حرفه ای در تایلند است.

آیا میدانید : ایران برای اولین بار در جهان از ضایعات نخل خرما چوب مصنوعی می سازد.

آیا میدانید : ایران دومین تولیدکننده? انجیر جهان است.

آیا میدانید : زرافه میتواند با زبانش گوشهایش را تمیز کند .

آیا میدانید : که خرس قطبی هنگامی که روی دو پا می ایستد حدود سه متر است .

آیا میدانید : یک میلیون سیاره به اندازه زمین در خورشید جای می گیرد.

آیا میدانید : بلندی شترمرغ به دو متر و نیم و وزنش به 80 کیلو میرسد .

آیا میدانید : اگر تمام رگهای خونی را در یک خط بگذاریم تقریبا 12000  کیلومتر میشود .

آیا میدانید : قلب میگوها در سر آنها قرار دارد .

آیا میدانید : که کانگوروها قادرند 4 متر به سمت بالا و 6 متر به سمت جلو بپرند .

آیا میدانید : که هر هکتار جنگل قادر است بیش از پنج تن گوگرد و غبار هوا را جذب کند.

آیا میدانید : آقایان روزانه 50 تار مو وخانم ها 70 تا موی خود را از دست می دهند.

آیا میدانید : اسبها در مقابل گاز اشک آور مصون اند .

آیا میدانید : نعناع سسکه و تنگی نفس را شفا میدهد .

آیا میدانید : جرم زمین هشتاد و یک برابر ماه است.

آیا میدانید : نور میتواند در یک ثانیه 6.3 دور دور زمین بچرخد .

آیا می دانستید : پرهزینه ترین شوخی دنیا توسط یک پلیس در سال1995م، در شهر «راکی» انجام شده است.
او ناگهان خبر فعال شدن آتشفشان «پیکسویک» در نزدیکی شهر را به اطلاع مردم رساند
و به علت فرار مردم از شهر حدود 12میلیون دلار جریمه شد.

چه ساده شکست

چه ساده شکست



چه ساده شکست و رفت دلی را که فقط برای او می تپد ، باورش مشکل است با دوریش چه کنم؟

تا کی در انتظار دیدتارش؟

تا کی در انتظار شنیدن آهنگ صدایش؟

تا کی با گریه شب هایم را به سحر رساندم؟

تا کی نبودنش و ندیدنش آزارم خواهد داد؟

چیست این زندگی؟

مقصودش چیست؟

انتهایش نصیب کیست؟

این را با تمام وجود می گویم که ای زندگی هرچه خواهی با من کن اما این را بدان تا ابد با خاطره هایش زندگی خواهم کرد ، آری توانستی از من جدایش کنی جسمش را از جسمم جدا کردی ، اما افسوس که هیچگاه روحش از من جدا نخواهد شد ، با عشقش چنان زنجیری ساخته ام و بر گردن افکنده ام که هیچگاه از هم نخواهد گسست دل در گرو مهربانی اش با لذت دنیا خداحافظی کرد ، می دانم سرنوشت چنین نوشت و تو ای روزگار بی رحم چنین کردی ، با خود چه پنداشتی ؟

پندارت این بود که اگر او را از من بگیری همه چیز تمام خواهد شد ری زندگی را از من گرفتی آرامشم را صلب کردی دوریش عذابم می دهد می دانم در انتها نیز از غم فراقش در گوشه ای از قبرستان تاریک و سرد دفن خوام شد اما این را بدان تا آنگاه که دلی در سینه دارم او را خواهم پرستید با ذره ذره وجودم مگر این که با پتک زمانه سینه ام بدری و دل از وجودم جدا کنی آن روز همان روز مرگ است روزی که روح از تنم جدا شده ، روزی که یادش را از دل بیرون کنم روح از جان بیرون کرده ام و اما تو ای ستاره ی شبهای تیره و تاریکم تنهایم گذاشتی ولی بدان که تا همیشه مرحم و محرم دلم خواهی ماند و جزء تو هیچکس در کوچه پس کوچه های دلم جایی نخواهد یافت این دل تا بی نهایت تقدیم به توست. تقدیم به تویی که همواره یادت آرامش بخش زندگیست.


تفاوت عشق و ازدواج

تفاوت عشق و ازدواج



یک روز پدر بزرگم برام یه کتاب دست نویس آورد، کتابی که بسیار گرون قیمت بود، و با ارزش، وقتی به من داد، تاکید کرد که این کتاب مال توئه مال خود خودته، و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا باید چنین هدیه با ارزشی رو بی هیچ مناسبتی به من بدهد، من اون کتاب رو گرفتم و یه جایی پنهونش کردم، چند روز بعدش به من گفت کتابت رو خوندی؟
گفتم نه،
وقتی ازم پرسید چرا؟


 گفتم گذاشتم سر فرصت بخونمش، لبخندی زد و رفت،

همون روز عصر با یک کپی از روزنامه همون زمان که تنها نشریه بود برگشت اومد خونه ما و روزنامه رو گذاشت روی میز، من داشتم نگاهی بهش می انداختم که گفت این مال من نیست امانته باید ببرمش، به محض گفتن این حرف شروع کردم با اشتیاق تمام صفحه هاتش رو ورق زدن و سعی می کردم از هر صفحه ای حداقل یک مطلب رو بخونم.

در آخرین لحظه که پدر بزرگ می خواست از خونه بره بیرون، تقریبا به زور اون روزنامه رو کشید از دستم بیرون و رفت.
فقط چند روز طول کشید که اومد پیشم و گفت ازدواج و عشق مثل اون کتاب و روزنامه می مونه.

ازدواج اطمینان برات درست می کنه که این زن یا مرد مال تو هستش مال خود خودت، اون موقع هست که فکر می کنی همیشه وقت دارم بهش محبت کنم، همیشه وقت هست که دلش رو به دست بیارم، همیشه می تونم شام دعوتش کنم اگر الان یادم رفت یک شاخه گل به عنوان هدیه بهش بدم، حتما در فرصت بعدی این کارو می کنم حتی اگر هر قدر اون آدم با ارزش باشه مثل اون کتاب نفیس و قیمتی، اما وقتی که این باور در تو نیست که این آدم مال منه، و هر لحظه فکر می کنی که خوب این که تعهدی نداره، می تونه به راحتی دل بکنه و بره، مثل یه شیء با ارزش ازش نگهداری می کنی و همیشه ولع داری که تا جایی که ممکنه ازش لذت ببری، شاید فردا دیگه مال من نباشه، درست مثل اون روزنامه حتی اگر هم هیچ ارزش قیمتی نداشته باشه...


و این است تفاوت عشق است با ازدواج.

پرسید بخاطر کی زنده ای

پرسید به خاطر کی زنده ای؟



با اینکه دلم میخواست داد بزنم و بگویم بخاطر تو، گفتم به خاطر هیچ کس.دوباره پرسید پس به خاطر چه زنده هستی؟
با اینکه دلم میخواست از ته دلم فریاد بزنم و بگم، به خاطر تو، با یه بغز غمگین گفتم، به خاطر هیچ چیز.
پس پرسیدم تو به خاطر چه زنده هستی؟
در حالیکه اشک دز چشمانش جمع شده بود گفت: بخاطر کسی که بخاطر هیچ زنده است.