احساساتم

در این وبلاگ من قصد دارم زیبایی های دنیا را به شما نشان دهم

احساساتم

در این وبلاگ من قصد دارم زیبایی های دنیا را به شما نشان دهم

داستان مناظره جبرئیل و میکائیل

داستان مناظره جبرئیل و میکائیل



روزی جبرئیل و میکائیل با هم مناظر میکردند

جبرئیل گفت : مرا عجب اید که با این همه بی حرمتی و جفاکاری خلق رب العزه بهشت از بهر چه آفریدند.

میکائیل چون این بشنید گفت : مرا آن عجب می آید که با ان همه فضل و کرم و رحمت که الله بر بندگان است دوزخ از بهر چه آفرید ؟

از حضرت عزت و جناب جبروت ندا آمد : از گفت شما هر دو آن دوست تر دارم که به من , ظن نیکوتری ببرد آن کس که رحمت را بر غضب برتری دهد.


منبع
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد